English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1210 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formulating U فرمول بندی کردن
formulates U فرمول بندی کردن
formulated U فرمول بندی کردن
refomulate U از نو فرمول بندی کردن
formulate U فرمول بندی کردن
formulization U فرمول بندی فرمول سازی
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
reformulation U فرمول بندی تازه
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovates U نو اوری کردن
innovate U نو اوری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
muster U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
recover U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
scrounged U علیق جمع اوری کردن
scrounging U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
rally U دوباره جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
rallied U دوباره جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
supplied U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
process U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
enable U تهیه کردن برای
extemporises U فورا تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
fund U تهیه وجه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
enabling U تهیه کردن برای
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
conserving U کنسرو تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
programme U برنامه تهیه کردن
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com